هر گاه خداوند خیر بنده ای بخواهد، او را در دین آگاه می کند و راه راست را به او نشان می دهد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
متن و شعر زیبا
چرا دیر کرده است؟
یکشنبه 90 مرداد 9 , ساعت 7:17 عصر  

ایینه پرسید که چرا دیر کرده است؟

نکند دل دیگری او را سیر کرده است

خندیدم وگفتم که او فقط اسیر من است

تنها دقایقی چند تاخیرکرده است

گفتم امروز هوا سرد بوده است.شاید موعد قرار تغییر کرده است

خندید به سادگیم ایینه و گفت:احساس پاک تو را زنجیر کرده است

گفتم از عشق من چنین سخن مگوی!

گفت:خوابی!او سال ها دیرکرده است

در ایینه به خود نگاه میکنم.

اه!عشق تو عجیب مرا پیرکرده است

راست گفت ایینه که منتظر نباش!

او برای همیشه دیرکرده است!


نوشته شده توسط ساغر پورمحمد | نظرات دیگران [ نظر] 
دست های تو
یکشنبه 90 مرداد 9 , ساعت 4:40 عصر  

دلم میخواست پنجره ای بودم تا به وسیله ی دست های گرم و زیبای تو در زمستان سرد خاطره ها باز میشدم. یا در غروبی دلسوخته دست های لطیف تو بر روی صورت شفاف و بی رنگ خود احساس میکردم.

دلم میخواست پرونده ای بودم تا نامه ی رازهای خود را بر پایم میبستی و برایم ارزوی خوشبختی میکردی.و یا برایم دستی از روی لطافت ومهربانی میکشیدی تا درد های دل زخمی و مجروحم را به فراموشی بسپارم.

اما افسوس........


نوشته شده توسط ساغر پورمحمد | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

متن و شعر زیبا

ساغر پورمحمد
ساغر هستم. به وبلاگ من خوش آمدید. لطفا پس از مشاهده وبلاگم نظر بذارید...
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 4 بازدید
بازدید دیروز: 2 بازدید
بازدید کل: 22719 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
وضعیت من در یاهو
نوشته های پیشین

فروردین 90
خرداد 90
تیر 90
مرداد 90
تیر 91
لوگوی وبلاگ من

متن و شعر زیبا
موسیقی وبلاگ

اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

بمان...
تا به کی؟؟!
...
...
...
خاطرش نبود...
[عناوین آرشیوشده]