بر سرخاک تو اشک سرخ میبارم هنوز
در فراغ روی تو محزون و افکارم هنوز
طالع بدبین که بعد رفتن تو زنده ام
ازغم این زندگانی خون به دل دارم هنوز
یادی از ماکی کند ان کس که بر ما تکیه داشت؟
گرچه من از عشق او سرشار و لبریزم هنوز
من کیم از بعد تو؟جز هرزه خاری،خوار وپست
کزبد اقبالی به بار یار سربارم هنوز
ای اجل!تا چند برما سرگردانی میکنی؟
2سالی بگذشته ومشتاق دیدارم هنوز
آه!برخیز از خاک و بنگر غربتم
مینگر کزدرد غربت سخت بیمارم هنوز
دومین تابستان زندگیم بدون مادربزرگم سپری شد...